جنگ رسانهای غرب علیه جمهوری اسلامی ایران
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۴۱۴۲۷
جنگ رسانهای با هدف قرار دادن، فکر و اندیشه ملتها، نقش مهمی در تضعیف حلقههای فکری و فرهنگی جوامع ایفا میکند.
به گزارش خبرگزاری برنا از گیلان ؛ دنیای امروز در پرتو علم و فناوری شاهد تحولات بیشماری است که در این میان گسترش ابزارهای ارتباطی در رأس آن قرار دارد. در چنین شرایطی روزنامه، رادیو، تلویزیون، ماهواره و اینترنت با انتقال اطلاعات لحظهای مسؤولیت مبادله افکار و عقاید عمومی را بر عهده دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امروزه دوران حاکمیت سیاسی و سلطه قدرتهای نظامی به پایان رسیده و عصر تسخیر افکار عمومی با سلاح رسانهای تحت عنوان «جنگ نرم» در حال گسترش و شکلگیری است.این جنگ به مراتب مخربتر از جنگ نظامی و موشکهای هستهای میباشد و مبارزه با آن نیز به دلیل ماهیت پیچیده و پنهانیاش دشوار است.
جنگ نرم، اثرگذارترین، کارآمدترین و در عین حال کم هزینهترین نوع تهدید بر ضد امنیت ملی یک کشور محسوب میشود. جنگ نرم در برابر جنگ سخت، شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانهای است که جامعه هدف را نشانه میگیرد و با جنگ روانی سعی برانفعال یا شکست گروه هدف دارد.
در سالهای اخیر با گسترش اینترنت و توسعه فناوری و تسهیل دسترسی به ابزارهای ارتباطی و همچنین گسترش فعالیت شبکههای ماهوارهای، زمینههای ایجاد جنگ نرم در جمهوری اسلامی ایران توسط کشورهای غربی بیش از بیش فراهم شده است.
جمهوری اسلامی ایران از دوران پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون به عنوان یکی از دغدغههای اصلی در بحث دیپلماسی عمومی آمریکا مطرح بوده است. مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران از نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی، توسط رسانههای آمریکا مورد تهاجم نرم قرار گرفتهاند.
ایران به دلیل برخورداری از فرهنگ و تمدن کهن ایرانی و اسلامی، وسعت سرزمین، نفوذ منطقهای و بینالمللی، امکانات نظامی، یکپارچگی ملی و تمسک به فرهنگ و مکتب اهلبیت (علیهالسلام)، همواره الگویی مترقی و متعالی برای کشورهای اسلامی و عامل مهمی در بیداری و خیزش ملتهای اسلامی منطقه بوده است. به همین دلیل کشورهای غربی به خصوص آمریکا، کانون حملات نرم و جنگ رسانهای خود را متوجه جمهوری اسلامی ایران کردهاند و در ایجاد اغتشاش و ناآرامی در ایران از انواع ابزارهای جنگ نرم از جمله «جنگ رسانهای» بهره میبرند.
رسانه از مهمترین ابزارهای جنگ نرم به شمار میرود. رسانهدر عصر اطلاعات، مهمترین نقش را در پوشش خبری رخدادها و تأثیرگذاری بر افکار عمومی ایفا میکند. انواع رسانههای مکتوب، صوتی، تصویری، اینترنتی و دیجیتالی میتوانند بر نوع شکلگیری افکار عمومی موثر بوده و روند سیاسی و اجتماعی جامعه را به سمت و سویی خاص هدایت کنند.
رسانهها ادراک مردم از واقعیت را نیز تغییر میدهند به گونهای که برخی اندیشمندان معتقدند که رسانهها حاکمیت و قدرت تعیین سرنوشت افراد را از آنها سلب و در اختیار خود قرار میدهند و بر اندیشه، ادراک و احساس افراد مسلط میشوند.
جنگ رسانهای با هدف قرار دادن، فکر و اندیشه ملتها، نقش مهمی در تضعیف حلقههای فکری و فرهنگی جوامع ایفا میکند.
گروههای هدف در جنگ رسانهای، نخبگان، دانشجویان و تودههای مردمی هستند. نخبگان میتوانند به عنوان تصمیمگیران و تصمیمسازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان جامعه مدنی مانند رهبران احزاب با آشفتگی ذهنی خود میتوانند، ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه ملت را در هم بشکنند. از این رو این گروه به عنوان یک هدف همواره مورد توجه دشمن بوده است، چرا که دگرگونی و نفوذ فکری در نخبگان بیبصیرت، انحراف فکری بسیاری از مردم را در پی دارد و هزینههای دشمن را کاهش میدهد.
از دیگر گروههای مورد هدف در جنگ رسانهای، دانشجویان و دانشگاهیان هستند. این گروه به دلیل برخورداری از عنصر جوانی، تحرک و بیپروایی، نفوذ کلام و گستردگی جغرافیایی حضور آنها در جامعه میتواند،ضمن کم کردن هزینه دشمن، ابزار تبلیغی مناسبی برای آنها باشند. به همین دلیل، مسؤولان کشور همواره از جنبشهای دانشجویی حمایت و آنها را به گسترش فعالیت در زمینه عدالتخواهی تشویق و به تفکر، تدبر و دوری از افراط و تفریط و پرهیز از اقدامهای عجولانه دعوت میکنند.
مارک پالمر، یکی از استراتژیستهای معروف آمریکایی، پس از حادثه 11 سپتامبر در مقالهای با عنوان «ایران – آمریکا، رهیافت جدید» در استدلال خود صراحتا با ایده تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت و اعلام میکند که ایران به لحاظ امکانات نظامی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه به قدرتی کم نظیر تبدیل شده که دیگر نمیتوان با حمله نظامی و جنگ آن را سرنگون کرد؛بلکه تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران؛پیگیری مکانیسمهای جنگ نرم و استفاده از تکنیکهای عملیات روانی رسانهای است. این استراتژی که «دلتا» نام دارد با استفاده از سه تاکتیک «دکترین مهار»، «جنگ رسانهای» و «پشتیبانی از نافرمانی مدنی» توسط وی تعریف شده است.
در جنگ رسانهای، عوامل براندازی سعی در ایجاد نارضایتی در افکار عمومی و سپس بهرهبرداری از آن دارند. سوء استفاده از مشکلات اقتصادی، تنوع کثرت قومی، ایجاد و دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکلهای دانشجویی و نهادهای غیردولتی و صنفی، تلاش در نزدیکی به مردم در پوشش حمایت از حقوق بشر و دموکرسی، ایجاد شبکههای متعدد رادیویی و تلویزیونی فارسی زبان، دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج از کشور برای شرکت در سمینارها و به طور کلی تضعیف ستونهای حمایتی حکومت ایران از جمله راهکارهای استراتژی دلتا به شمار میآیند.
جنگ رسانهای که هم اکنون به عنوان پروژهای عظیم علیه جمهوری اسلامی ایران در حال تدوین و اجرا است در شاخصهایی مانند ایجاد نابسامانی اقتصادی، شکل دادن به نارضایتی در جامعه، عملیات روانی برای ناکارآمد جلوه دادن دستگاههای اداری و اجرایی دولت، تضعیف حاکمیت ایران از طریق روشهای مدنی و ایجاد ناتوی فرهنگی نمود پیدا میکند.
جنگ رسانهای در پی تغییر قالبهای ماهوی جامعه و ساختارهای سیاسی است. در این جنگ با تغییر باورهای اساسی جامعه، قالبهای تفکر و اندیشه دگرگون شده و مدلهای رفتاری جدیدی شکل میگیرد. مدلهای رفتاری جدید به گونهای است که به جای رفتارهای حمایتی از ساختار سیاسی، رفتارهای چالشی جایگزین شده و این رفتارها به سمت هنجارشکنی جهت مییابند.
در جنگ نظامی، یک سرزمین تصرف شده را ظرف چند ساعت میتوان باز پس گرفت، اما در جنگ رسانهای، اگر دشمنان موفق به تصرف باورها و ارزشهای جامعه شوند به راحتی نمیتوان آن را پس گرفت و تغییر مجدد دشوار است.
مدیریت احساس یک رکن اساسی در جنگ رسانهای به شمار میرود. در مدیریت احساسات از احساسها و عواطف جامعه هدف به عنوان پلی برای نفوذ در افکار برای ایجاد تغییر و دگرگونی باورها استفاده میشود. جنگ نرم از محیطهای آسیبدار جامعه هدف شروع میشود و با ایجاد گسلهای متعدد در قسمتهای گوناگون جامعه از طریق متفاوت کردن ارزشها، باورها و شکلدهی به رفتارهای جدید، اعضای یک جامعه را در برابر هم قرار میدهد. در نتیجه تضادهای به وجود آمده از این طریق میتواند همبستگی اجتماعی و وحدت ملی را بر هم زند و زمینه را برای بروز بحران و درگیریها داخلی فراهم سازد.
بر همین اساس با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)، آمادگی در برابر جنگ رسانهای دشمنان انقلاب اسلامی به منظور مقابله با فرافکنیها و هجمههای رسانهای آنها، ضرورت اجتنابناپذیری است که میتواند آماج تهدیدهای آنها را خنثیسازی کند. از این رو با افزایش ظرفیت مسؤولیتپذیری، هوشیاری و آگاهی میتوان با توطئههای دشمنان انقلاب اسلامی مقابله کرد و با سازماندهی مناسب در راستای بصیرتزایی عمومی جامعه از طریق رسانهها در برابر هجمههای رسانهای دشمنان ایستادگی و تهدید آنها را خنثی کرد.
تهیه و تنظیم: "سارا رزاقی" کارشناس ارشد روانشناسی عمومی
معاونت فرهنگی و اجتماعی پلیس گیلان
آیا این خبر مفید بود؟ 0 0
نتیجه بر اساس 0 رای موافق و 0 رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: جمهوری اسلامی ایران رسانه جنگ نرم رسانه ای جنگ رسانه ای غرب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۴۱۴۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روزنامه سازندگی: مهدی نصیری توهم اتحاد نامقدس دارد
مهدی نصیری در سالهای اخیر به ناگهان مسیر سیاسی خود را از چپ رادیکال انقلابی به راست افراطی و سلطنتطلب تغییر داد و با راهاندازی یک کانال تلگرامی آنچنان مطالب تند و تیزی علیه حاکمیت نوشت که برای کسانی که او را میشناختند، حیرتانگیز بود. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، مهدی نصیری، چپ سابقاً انقلابی و سوپر منتقد جمهوری اسلامی که از درون ایران سیاستهای حکومت را با تندترین ادبیات نقد و به ساختارها حمله میکرد طی روزهای گذشته بدون هیچ مشکلی از ایران خارج شد و به اتفاق همسرش برای یک سفر سه ماهه و دیدن فرزند خود به کانادا رفت.
او در اولین فرصت نیز در گفتوگویی با تلویزیون بیبیسی در اقدامی عجیب خواستار آن شد که اپوزیسیون شکاف بین مصطفی تاجزاده و رضا پهلوی را با یک اتحاد پر کند. او مدعی است که پادشاهی مشروطه و جمهوریخواهی میتوانند متحد شوند. نصیری از مهندس میرحسین موسوی، مصطفی تاجزاده، نرگس محمدی و فائزه هاشمی به عنوان افراد اصلاحطلبی نام برد که میتوانند این جریان جدید را پوشش بدهند و برای رفع مشکلات کشور با سلطنتطلبان چارهاندیشی کنند.
پیش از بررسی این پیشنهاد عجیب و غیرمعمول باید پرسید که مهدی نصیری کیست و از چه جایگاهی چنین نسخهای میپیچد؟ او اصلاحطلب است؟ خیر. آزادیخواه است؟ چنین چیزی در کارنامه او بهخصوص در سالهایی که مدیرمسئول روزنامه کیهان بود، دیده نمیشود. چه آنکه مقالات تندوتیز و افشای نیمه پنهان روشنفکران، سیاستمداران و هنرمندان در دوره او در کیهان راهاندازی شد تا با تندرویهای بسیار پنجه بر صورت این افراد بکشد. هنوز فراموش نشده زمانی که او در غوغای جوانی سیر میکرد، چگونه مهندس بازرگان که دو برابر سن او در امر سیاسی کار کرده بود را تمسخر میکرد و وی را تخفیف میداد. با این حال مهدی نصیری در سالهای اخیر به ناگهان مسیر سیاسی خود را از چپ رادیکال انقلابی به راست افراطی و سلطنتطلب تغییر داد و با راهاندازی یک کانال تلگرامی آنچنان مطالب تند و تیزی علیه حاکمیت نوشت که برای کسانی که او را میشناختند، حیرتانگیز بود. کسانی که کیهان اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 را میخواندند، فراموش نکردند که وی چگونه به یک فیلمساز ایرانی به دلیل تراشیدن ریشهایش خرده گرفت و او را از دایره حزبالله خارج خواند و در گام بعدی مادر آن فیلمساز را صیغهای خواند و با این جمله جنجالی به پا کرد.
اکنون مردی با آن سوابق در رادیکالیسم از این سو افتاده است. او چندی مطالب تند و تیزی را علیه حاکمیت منتشر کرد بیآنکه بازداشت شود. در حالی که دیگران با مطالبی خفیفتر از آنچه نصیری مینوشت، بازداشت و دادگاهی میشدند. حال وی بیهیچ مانعی به خارج از کشور رفته و در گفتوگو با بیبیسی، رضا پهلوی را شاهزاده میخواند و او را پیشاپیش بر سریر پادشاهی مینشاند و از جانب کسانی که در دوره سلطنت شکنجه شدند، زندان افتادند و ستم و ظلم دیدند، سخن میگوید و خواهان یک اتحاد نامقدس میشود. آقای مهدی نصیری «این تذهبون»؟ به کجا چنین شتابان؟ شما آیا نماینده مهندس میرحسین موسوی هستید که از جانب او که سالها در حصر است، سخن میگویید؟ شما آیا نماینده جمهوریخواهان ایرانی هستید و سخنگوی آنها شدهاید؟ تاجزاده اگر قرار بود پیوندی با رضا پهلوی داشته باشد که در ایران نمیماند. از افکار فائزه هاشمی علیه سلطنتطلبان خبر دارید؟ نرگس محمدی چیزی در این خصوص نوشته که شما باور کردید باید چنین پیشنهادی بدهید؟
فردی که شما او را شاهزاده میخوانی، حتی نتوانست یک جمع پنج نفره را برای چند ماه دور هم نگهدارد؟ از کدام اپوزیسیون سخن میگویید؟ همان اپوزیسیون خائنی که کمر به تجزیه ایران و نابودی مردم بسته و هر روزه برای روسای جمهوری آمریکا و کشورهای دیگر نامه فدایت شوم مینویسد که تحریمهای اقتصادی علیه مردم را بیشتر کنند؟ فرض محال که محال نیست اما آیا با این اتحاد نامیمون، ایران آباد میشود و در مدار توسعه قرار میگیرد؟ آیا مشکلات حل میشود؟ بیتردید شما با خیال خامی که دارید، کشور را به دامن یک خونریزی تمام عیار و جنگ داخلی سوق میدهید بدون اینکه دستاوردش توسعه و آبادانی ایران باشد. مردم ایران به گواه تاریخ، همیشه از افراطیون لطمه دیدند. افراطیون چه در جایگاه چپ و چه از منظر راست با ناعقلانیگرایی سیاسی، بیشترین ضربات را بر پیکر این کشور زدهاند. شما نیز اکنون در همان جایگاه نشستهاید و به دلیل اینکه دو دوره در حیات سیاسی جمهوری اسلامی به شدت ذیل رادیکالیسم فعالیت کردهاید، میتوان به قطعیت گفت، پیشنهاد غیرمنطقی شما ناممکن است. زیرا بین جمهوریخواهان و سلطنتطلبان، دریایی از اختلاف تاریخی و نظری وجود دارد که نمیتوان به سادگی از آنها چشم پوشید.
منبع: سازندگی
انتهای پیام/